جدول جو
جدول جو

معنی وصف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وصف کردن
(فُ تَ)
شرح چیزی را دادن. تعریف کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
وصف کردن
زابیدن ستودن شرح چیزی را دادن تعریف کردن: (پس چون وصف خوی کرده بود وصفی عام مرهمه رالله)
تصویری از وصف کردن
تصویر وصف کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
ورستادن نهادک کردن منحصرکردن چیزی را بکسی یا چیزی محصوص کردن: (نرسد جز تو بکس گوهری از خاطر من کرده ام وقف تو این بحر لبالب ز زلال) (وحشی)، زمین ملک یا مستغلی را در راه خدا حبس کردن: (... و بعضی برعامه سادات مقیم و مسافر و کافه متصوفه وارد و صادر وقف کرد)، توقف کردن بر حرفی از کلمه ای: (و اما علت آنکه در ارکان عروضی ابتدا بسبب خفیف کردند آنستکه اقل حروفی که مردم بدان ناطق توان شد در و حرفست نحستین آن متحرک تا بدان ابتدا کلام کند و دومین را ساکن تا بر آن وقف کند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصی کردن
تصویر وصی کردن
کسی را وصی خود قراردادن
فرهنگ لغت هوشیار
اپیوختن پیوستن پیوند دادن کرواییدن کلواییدن پیونددادن پیوستن مقابل فصل جدا کردن: (تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی) (مثنوی)، پیوند زدن بدرخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
Devote
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
Plug
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
Halve
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
consacrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
brancher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
diviser en deux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
поділити навпіл
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
dividere a metà
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
einstecken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
widmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
halbieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
inpluggen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
dedicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
wijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
halveren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
подключать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
підключати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
присвячувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
разделить пополам
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
посвятить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
podłączyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
poświęcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
podzielić na pół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
enchufar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
dedicar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
dividir por la mitad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
conectar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقف کردن
تصویر وقف کردن
dedicar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نصف کردن
تصویر نصف کردن
dividir ao meio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وصل کردن
تصویر وصل کردن
collegare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی